این کتاب است شال گردن نیست!
درست مثل هرخرید دیگری، کتاب خریدن هم فوت و فن مخصوص به خودش را دارد. خرید کتابی که بعد از ورق زدن بابت پرداخت پول بالای آن پشیمان نشوید کار چندان راحتی هم نیست.
فوت و فن های سرمایه گذاری برای یک کتابخانه آبرومند از زبان نویسندگان
درست مثل هرخرید دیگری، کتاب خریدن هم فوت و فن مخصوص به خودش را دارد. خرید کتابی که بعد از ورق زدن بابت پرداخت پول بالای آن پشیمان نشوید کار چندان راحتی هم نیست. شاید یکی ازدلایل کتاب نخواندن در جامعه ما بلد نبودن همین نکات و قلق های ریز باشد. روزنامه نیویورک تایمز در ویژه نامه بررسی کتاب اول دسامبر امسالش، راه هایی برای یک خرید مطمئن را به قلم نویسندگان معروف ارائه داده است. این نکات که قلم شان هم به شیرینی داستان های همین کتاب هاست، بعضی ازاین قلق ها را یاد شما می دهد.
راهنمای کتاب خریدن برای یک دوست
چند هفته قبل از هجوم برای خریدهای شب سال نو، صورت هیچ کس را نمی توان روی صندلی های قطار شهری دید، همه مشغول بلعیدن عکس های مشعشع روی جلد مجلات هستند.
رنگ سال را و تازه ترین مدل کیف و کفش را جستجو می کنید اما این وسط هیچ کس یادش نیست که برای دوستش می تواند با کمتر از ده دلاریک هدیه ای متفاوت بخرد.
در میانه رستوران گردی ها و خریدها، کیفی برای پول خردها کنار بگذارید. یک روز وقتی دارید از یک فروشگاه به آن یکی می دوید تا از یک حراج شگفت انگیز جا نمانید، آن وسط ها برای یک ساعت به خودتان مرخصی بدهید. به شما اطمینان می دهم با همان پول خردها می توانید بهترین کتاب های سال را برای دوستانتان بخرید. نه، اشتباه می کنید سراغ کتاب های همیشگی نروید؛ هزارنکته درباره خرید، راهنمای شطرنج برای احمق ها و راهنمای ادبیات برای احمق ها ایده کهنه ای است. همه یک کتابخانه از این ها را دارند. کتاب جملات قصار جورج برنارد شاو و دیگران هم فایده ای ندارد. محض رضای خدا این ایده های دستمالی شده را کنار بگذارید، سراغ کتابی بروید که مثل شال گردنی نباشد که هرکدام ما شب سال نو نوزده تا از آن ها را هدیه می گیریم.
ویژه نامه آخر هفته روزنامه ها همان جا هست، یکی از آنها را بردارید و راحت روی یکی از کاناپه های وسط کتابفروشی یا روی یک سکو بنشینید، پاکت های پر زرق و برق را هم بگذارید زمین. قراراست خرید متفاوتی داشته باشید، پس استفان کینگ و جان گریشام هم شگفت انگیز نیست. یک اسم تازه، یک نویسنده که می تواند دوستتان را با دنیای تازه ای آشنا کند. یک راه دیگراین است که سراغ نقدها بروید(البته این کار را باید قبل اینکه به کتابفروشی می آمدید انجام می دادید، اما خب حراج ها چنین فرصتی برایتان باقی نگذاشته است) این وسط می توانید کتابهای تازه ای را پیدا کنید، نویسنده هایی را که ناشر و اسمشان آن قدر مهجور هستند که حتی بالای صفحه روزنامه هم جای شان نیست. مطمئن باشید با کمی هوشمندی و نگاه به این یادداشت ها می توانید عجیب ترین کتاب سال را به یک دوست یا حتی برای خودتان پیدا کنید.
راه آسانتری هم وجود دارد ؛اول پاکت هایتان را به فروشنده کتابفروشی بسپارید، بعد که دست هایتان خالی شد بروید لابه لای قفسه های رمان و داستان کوتاه. به پیشنهادهایی که آن بالا روی یک قفسه چیده اند توجه نکنید. ممکن است یکی تنبل تر از شما هم پیدا شود و یکی ازهمان ها را برای دوستتان به عنوان هدیه خریده باشد یا حتی یکی از همان ها را برای شما بخرد. دولا بشوید یا بنشینید روی کف زمین، بله آنچه در جستجویش هستید را همین پایین می توانید پیدا کنید. اینجا کتاب هایی را پیدا خواهید کرد که دنیای غریبی را به شما معرفی می کند. این وسط می شود سیاستی هم داشت که احتمال انتخاب درست را بیشترکند. اگر برای یک زن دارید هدیه می خرید می توانید به کتاب هایی که روی جلد یا پشت آنها نوشته «نامزد جایزه ادبی اورنج»اعتماد کنید، گاهی وقت ها رمان ها و مجموعه داستان هایی که نامزد جایزه ادبی شده اند، از اثر برنده جذاب تر هستند. در غیر این صورت نامزدهای جایزه هایی همچون بوکر، پولیتزر، و جایزه ملی آمریکا و جایزه دن کیشوت و جایزه ایمپک دابلینو… می توانند کتابی متفاوت برای دوست شما باشند. لااقل در میان خیل انبوه شال گردن های یک شکل و یک رنگ، هدیه ای گیرش بیاید که تنها راه گذراندن تعطیلات برایش تلویزیون و این همه شال گردن روی دست مانده نباشد.
برای اینکه بدون ورشکستگی کتاب بخوانید
جاناتان سافران فوئر: من سالی چند هزار دلار بابت کتاب پول می پردازم و بیشتراین کتاب ها را هم هرگز نمی خوانم. چند وقت پیش به دلیلی مجبور شدم حساب های مالی ام را با ریز جزئیات بررسی کنم و دست آخر دیدم که تنها در سال ۲۰۰۳به تنهایی ۳ هزار دلار بابت خرید کتاب پول پرداخت کرده بودم اما امسال بعد از اینکه درآستانه ورشکستگی مالی بودم تصمیم گرفتم که کمی جلوی خودم را بگیرم و جنون خرید کتابم را کنترل کنم و حالا در صورتحساب مالیاتی امسال تا اینجای کار این رقم را به ۷۰۰دلار رسانده ام.
خودتان را کنترل کنید
کتابهایی که تازه منتشرشده اند همیشه قیمت بالایی دارند، برای اینکه بیشتر ناشران ترجیح می دهند که اول کار کتاب را با جلد گالینگور منتشر کنند که خود به خود قیمت کتاب را بالا می برد. کمی بعد شما می توانید کتاب های محبوبتان را با جلد کاغذی و ارزان تر بخرید یا حتی دست دوم. این روز ها دیگر در هر کشوری که زندگی می کنید جدای ازآمازون سایت های محلی بسیاری هستند که رمان ها و مجموعه داستان ها، را برای پا گرفتن کار و کاسبی شان ارزان تر ارائه می کنند؛ حتی خیلی از آنها پیک رایگان هم دارند.
نقدها را بخوانید
اینکه نویسنده ها مدام در گفت و گوهایشان تاکید می کنند که به نقدها واقعی نمی نهند به شما ربطی ندارد، آنها برای خودشان می گویند نه برای شمای خواننده. نقدها و مرور کتاب ها می تواند به شما کمک کند تا میان گندم و کاه به آسانی تفاوت قایل شوید. حس وحشتناکی است که برای یک کتاب ۲۵ دلار پول بپردازید و بعد کشف کنید که این کتاب حتی به درد سبد مجله های میز توالت هم نمی خورد. سایت هایی که کتاب آن لاین می فروشند بیشتر فضایی دارند که در آنها خوانندگان کتاب هرکدام چند خط درباره رمان مورد نظر شما نوشته اند، البته وبلاگ های بسیاری هم دراین زمینه وجود دارد. توصیه می کنم برای خریدن کتاب های گران تر از پنج دلار لطفاً به شم پلیسی تان اکتفا نکنید، گاهی وقتها تجربه گرایی جواب نمی دهد. جدای از نقدهای منتقدان راه های بسیاری هست که می توان از حال و هوای این هندوانه خبردار شد یکی از آنها هم همین شبکه های اجتماعی اند که مدام زیر دستتان روی صفحه کامپیوترتان باز هستند.
کتابخانه های عمومی را فراموش نکنید
این اساسی ترین راهی بود که نگذاشت مطالعه من کمتر بشود اما درعین حال بتوانم صرفه جویی هم بکنم. کمی دشوار است برنامه ریزی کردن برای سر زدن به کتابخانه عمومی و بعد به موقع تحویل دادن کتاب به کتابخانه عمومی. یک روز در هفته یا دو هفته یک بار یک روز معین را بگذارید، برای سر زدن به کتابخانه عمومی. کتابهای قدیمی و خیلی از کتابهای جدید را می توانید اینجا پیدا کنید. درعین حال سوژه های جالبی هم این وسط می بینید، اگر نوشتن یکی از سر گرمی هایتان باشد، سوژه های نابی گیرتان می آید.
منابع آن لاین را پیدا کنید
واقعاً دراین روزهایی که باید سنت سنت آخر قبض برق را هم در صورتحساب مالی تان حساب کنید، چه دلیلی دارد که برای هوس خواندن شکسپیر یک صد دلاری پیاده شوید. سایت های آن لاین بسیاری هستند که بهترین نسخه ها و ویرایش ها را ازآثار کلاسیک عرضه می کنند و خیلی راحت و بدون پرداخت پول و تنگ کردن آپارتمانتان می توانید به کلاسیک خوانی بپردازید.
در ستایش دست دومها
بگردید و دست دوم ها را پیدا کنید. متاسفانه یا خوشبختانه این روزها خیلی ها حاصل یک عمر کتاب خوانی شان را چوب حراج زده اند. زندگی درآپارتمان های کوچک و تورم و گرانی دیگر جائی برای جمع کردن کلکسیون و علاقه مندی های قلبی باقی نگذاشته است. خرید کتاب های دست دوم از حراجی های کوچک و وبلاگ های شخصی هم هیجان بیشتری دارد و هم کمکی است به کسانی که کتاب هایشان را حراج کرده اند؛ چرا که آمازون وقتی کتاب دست دومی را می فروشد همه پول به صاحب کتاب نمی رسد و این وسط دلال ها هم از همین رقم کم پولی را بر می دارند. در واقع برای خرید کتاب نو هم توصیه من رفتن به کتاب فروشی های کوچک و غیر زنجیره ای است؛ چرا که کتاب فروشی های بزرگ درست مثل خوره به جان کسب و کارهای کوچک افتاده اند.
کتاب هایی را بخرید که واقعا قصد خواندن دارید
در نگاه اول به نظرتان این امر بدیهی است اما تجربه به من ثابت کرده که هیچ هم این چنین نیست. انبوهی ازکتاب هایی در قفسه کتابخانه ام دارم که یکبار هم رغبت نکرده ام ورقشان بزنم و باید تاکید کنم که هیچ کدامشان هم هدیه نیستند و بالایشان پول داده ام. کتاب هایی را که در لحظه خریدنشان حوصله ورق زدن و نگاه کردن به صفحه اول شان را ندارید، درآینده نه چندان دور به این دسته اضافه کنید. توصیه من این است که سراغ کتاب های جدیدی بروید که جایشان را در کتابخانه تان خالی می بینید. درباره من این روش جواب داده و شش ماهی است که به حجم کتاب های نخوانده ام اضافه نشده است.
به اشتراک بگذارید
لابد خیلی زود جمله هر کسی که امانت می دهد احمق است و هرکسی که پس می آورد احمق تر را زیر لبتان تکرار می کنید. می توانید سراغ چند دوست و آشنایی که کتابخانه پرو پیمانی دارند بروید و کتاب هایتان را با این دوستان به اشتراک بگذارید، در ضمن یک کتاب در مقابل یک کتاب راه خوبی برای گرو کشی است.
کتاب ندزدید
سال های دور کتاب دزدیدن از کتاب فروشی ها برای من یک سرگرمی اساسی بود، یک اقدام فرهنگی برای مقابله با جریان پول سازی کتابفروشی های بزرگ با این توجیه که این شیوه دزدی محسوب نمی شود و راهی است در خدمت گسترش فرهنگ اما حالا نگاه کردن به این کتاب های دزدی عذابم می دهد. در ضمن به دلیل عجله خیلی وقت ها هم به کاهدان می زنید و اگر مچتان را نگیرند، می بینید که کتابی که با بالا رفتن آدرنالین خونتان در اندازه غیرطبیعی به دست آورده اید، هیچ هم دندان گیرنیست.
دعوت به یک مهمانی گرم و تابستانی
آلن دو باتن: لذت خرید از دست دوم فروشی ها را نباید از دست داد. شما می توانید در هزارتوی خاک گرفته بعضی از این کتاب فروشی ها مدت ها گم شوید. شاید این لذت تنها مختص کتاب نباشد. در بازارهای مکاره از یک گوی شیشه ای عجیب تا یک انفیه دان قرن نوزدهمی می تواند شما را به هیجان بیاورد و این لذت بی پایان درباره کتاب هم صدق می کند. از دم دست ترین آنها تا باقی کتابفروشی های کوچک و نمور همان اطراف پراست از لحظه هایی که هرگز فراموش نخواهید کرد؛ کتاب هایی که سفرهای فراوان کرده اند و شاید از یک جای دیگر دنیاسر از اینجا در آورده اند و هرکدام ماجراهای خودش را دارد. لذت خرید این دست دوم ها و تفاوتشان با یک کتاب نو درست به اندازه زندگی کردن در یک آپارتمان نوساز و بی روح است با زندگی کردن در یک خانه قدیمی که پنجره ها و دیوارهایش که جزء به جزء روح دارند. بحران اقتصادی این روزهای دنیا سبب شد که بسیاری سراغ خرید کتاب های دست دوم از فروشگاه های اینترنتی بروند و نسخه های خوانده شده را روی دست ببرند اما سفر درهزار توی قفسه های دست دوم فروشی ها برابراست با لذت خوانش چندین و چند باره شازده کوچولو. این لذت را کشف کنید، بعد از آن دیگر رغبتی برای کتاب خریدن از فروشگاه های چندین و چند طبقه و پر نور را نخواهید داشت. تفاوتش درست مثل این است که یک شب پر ستاره تابستانی را در یک دور دست سبز با بهترین دوستانتان بگذارید یا در یک مهمانی رسمی نگران گره دستمال گردنتان باشید. قطعاً در مهمانی اول شبی خاطره انگیزتر برایتان باقی می ماند.
هفت توصیه طلایی برای خریدن و خواندن
- جلد کتاب را دست کم نگیرید؛ همان قدر که خود داستان اهمیت دارد جلد هم مهم است. به هر حال ناشر پیش از انتشار کتاب درباره طرح جلد یا نویسنده مشورت می کند.
- اگرکمی تامل کنید، در چاپ دوم کتاب جایزه ها و افتخارات کتاب روی جلد درج می شود که کمک بزرگی به شما خواهند کرد؛ مثلا جایزه ها رولد پینتر در نمایشنامه ها یعنی اینکه شما با یک نمایشنامه تمام عیار روبه رو هستند که حسابی حالتان را جا می آورد.
- بعد از روی جلد نوبت به پشت جلد کتاب می رسد، بیشتر مواقع چند جمله برجسته متن کتاب پشت جلد آمده است که می تواند راهنمای جامعی باشد ازکلیت داستان؛ البته نمی توان به این معرفی بسنده کرد چون خیلی وقت ها این جمله تنها بند جذاب کتاب است. اما معرفی های ۳۰ ثانیه ای از آدم های شناخته شده و نویسنده های نامدار راهنمای خوبی است برای اینکه آنها اعتبارشان را به همین راحتی به دست نیاورده اند.
- نویسنده هایی که روی جلد کتابشان از عنوان دکتر و پروفسور استفاده کرده اند آن هم درباره کتابی غیرعلمی؛ حتماً اثر بی فایده ای دارند.
- اگر از روی رمانی اقتباس سینمایی شده، پیش از تماشای فیلم سراغ خواندن کتاب بروید، درغیراین صورت حتی اگر کتاب را هم بخرید قطعاً به این زودی ها سراغ خواندنش نمی روید.
- کلاسیک ها را بگذرانید برای هدیه گرفتن، کتاب های چند جلدی احتمالاً به این زودی ها شانسی برای ورق خوردن ندارند.
- برای تعطیلات کتاب با جلد گالینگور نگیرید، احتمالا جا به جا کردنشان آن قدر دشوار خواهد بود که از مطالعه اش چشم پوشی می کنید.
منبع: نشریه همشهری جوان، شماره ۲۹۲.